حضرت على (ع) مى فرماید: با جمعى از اصحاب در محضر رسول خدا (ع) نشسته بودیم ، پیامبر(ص) به ما رو کرد و فرمود: به من خبر دهید که براى زن چه چیز خوب است و خیر و سعادت او در چیست ؟
همه ما از پاسخ به این سئوال ، درمانده شدیم ، تا اینکه متفرّق گشتیم ، و به خانه آمدم و به حضرت زهرا (س) گفتم : پیامبر (ص) چنین سؤالى از ما نموده و ما از پاسخ به این سئوال درماندیم .
حضرت فاطمه (س) فرمود: من پاسخ این سئوال را مى دانم .خَیْرٌ لِلنّساءِ اَنْ لا یَرینَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجال
بهترین دستور براى زنان آن است که نه آنها مردان نامحرم را بنگرند و نه مردان نامحرم آنها را ببینند.
به محضر مقدس رسول خدا (ص) بازگشتم و عرض کردم : سئوالى که فرمودید: که چه چیز براى زنان بهتر است ، براى آن بهترین چیز آن است که نه مردان نامحرم آنها را بنگرند و نه آنها مردان نامحرم را ببینند.
پیغمبر اسلام (ص) فرمود: تو وقتى که نزد من بودى ، پاسخ به این سئوال را نتوانستى بدهى ، چه کسى این پاسخ را به تو آموخت؟ عرض کردم : حضرت فاطمه (س) به من آموخت.
پیغمبر (ص) خوشحال شد و فرمود اِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنّى؛ فاطمه (س) پاره تن من است .
http://eslamdl.loxblog.com
علامه مجلسی، بحارالا نوار، ج 43 ، ص 54
:: موضوعات مرتبط:
داستانهای حضرت زهرا (س) ,
,
:: برچسبها:
داستانهای حضرت زهرا (س) ,
بحارالأنوار ,